کد مطلب:253991 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:278

گذری بر اوضاع فرهنگی جامعه
دوران امامت امام علی النقی علیه السلام به دلیل گسترش فرهنگی در گرایش های اعتقادی و بحث های علمی كه از برخورد میان مكتب های كلامی و تحولات فرهنگی مختلف ناشی شده بود از ویژگی خاصی برخوردار است. در این دوران، مكتب های عقیدتی گوناگونی چون «معتزله» و «اشاعره» گسترش یافته و پراكندگی آرای فراوانی در سطح فرهنگی جامعه پدید آمده بود. مباحثی كلان چون جبر و تفویض، ممكن یا ناممكن بودن رؤیت خداوند، تجسیم و مباحثی از این قبیل، افكار عمومی جامعه را دست خوش تاخت و تازهای فكری كرده بود. سرچشمه این تحولات فكری، در رویكرد دولت عباسی به مسائل علمی و فرهنگی و نیز هجوم فلسفه و كلام دیگر ملل به سوی جامعه مسلمانان خلاصه می شود. دستگاه حكومتی، كتاب های علمی دانشمندان ملل دیگر را به عربی ترجمه می كرد و در اختیار مسلمانان می گذاشت. این روند از زمان مأمون آغاز شد و به تدریج ادامه یافت و به اوج خود رسید. او تلاش فراوانی در ترجمه كتاب های دیگر ملل، به ویژه یونان داشت و بودجه بسیاری را در این راه هزینه كرد.

«جرجی زیدان» در این باره می نویسد: «مأمون هم وزن كتاب های ترجمه شده طلا می داد و به قدری به ترجمه كتابها توجه داشت كه روی هر كتابی كه به نام او ترجمه می شد، از خود علامتی می گذاشت و مردم را به خواندن و فرا گرفتن آن علوم تشویق می كرد. با دانشمندان خلوت می نمود و از معاشرت با آنان لذت می برد». [1] .

پس از آن، این روند تا آنجا ادامه یافت كه ثروتمندان و بزرگان دوره عباسی نیز به این كار مبادرت ورزیدند و دانشمندان را گرامی داشتند. رفته رفته تعداد كتاب فروشان و كاغذ فروشان در بغداد فزونی می یافت و انجمن های علمی و ادبی تشكیل می شد و مردم بیش از هر كار به مباحثات علمی و مطالعه می پرداختند. این رویه همچنان در دوره عباسی رو به رشد نهاد و كتاب های بسیاری از زبان های یونانی، سریانی، هندی، نبطی و لاتین ترجمه گردید. [2] عباسیان لحظه ای دانشمندان غیرمسلمان را از خود دور نمی كردند. متوكل و مهتدی، دانشمندان را بر تخت می نشاندند و با آنان شراب می نوشیدند و امیران و وزیران خود را در برابر آنها ایستاده نگه می داشتند، به گونه ای كه هیچ بزرگی در مقابل آنها حق نشستن نداشت. [3] نزدیكی بیش از حد خلفا با غیر مسلمانان و احترام بیش از اندازه به آنها، عقاید شوم و ضد اسلامی آنها را به روشنی بر ملا می ساخت. به خوبی آشكار است كه این احترام و صرف آن همه بودجه های هنگفت، صرفاً جهت دانش پروری و علم دوستی نبوده است. آنان با جمع آوری كتاب های علمی گوناگون جایگاهی مناسب را در گسترش مناظره های علمی فراهم آوردند كه اهداف مشخص و از پیش تعیین شده ای را در این موضوع دنبال می كرد.

البته آنچه از بررسی زندگی علمی امام هادی علیه السلام در مناظره های علمی به دست می آید، برتری مبانی اعتقادی شیعه را در این برهه از زمان آشكار می سازد. گذشته از این مطالب، پیدایش این همه آرا و نظرات گوناگون، سبب آشفتگی در اوضاع فرهنگی و اجتماعی گردیده و حاصل این آشفتگی، در پیدایش گروه های گوناگونی چون: غلات، واقفیه، صوفیه، مجسّمه و... نمود یافت. حاكمیت نیز از این آشفتگی فرهنگی، برای دستیابی به اهداف خود بهره می جست. عباسیان می خواستند از این جریان ها به عنوان حربه ای برای تضعیف مبانی فكری و اعتقادی مسلمانان بهره برداری كنند.

در این میان، تیز بینی امام در شناخت خط توطئه و استحاله فرهنگی، نقشه های دین ستیزانه آنان را آشكار می ساخت. اگر چه مراقبت شدید از ایشان، اندكی آنان را در رسیدن به هدف ننگین شان یاری می داد و عدم دسترسی به امام، مشكلات جامعه اسلامی را افزون تر می كرد، ولی امام با نهایت درایت، در خنثی كردن این توطئه های فرهنگی می كوشید.


[1] جرجي زيدان، تاريخ تمدن اسلام، تهران، مؤسسه مطبوعاتي اميركبير، 1333 ش، ج 3، ص 216.

[2] همان.

[3] همان، ص عليه السلام237.